مناجات معتصمین(پناه جویان)

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

  

اَللّهُمَّ يا مَلاذَ اللاّئِذينَ، وَيا مَعاذَ الْعآئِذينَ، وَيا مُنْجِىَ الْهالِكينَ، وَيا

خدايا اى پناه پناه جويان و اى پناه ده پناهندگان و اى نجات دهنده هلاك شدگان و اى 


 عاصِمَ الْبآئِسينَ، وَ يا راحِمَ الْمَساكينِ، وَيا مُجيبَ الْمُضْطَرّينَ، وَيا كَنْزَ

نگهدار بيچارگان و اى مهرورز مسكينان و اى اجابت كننده درماندگان و اى گنج 

 

الْمُفْتَقِرينَ، وَ يا جابِرَ الْمُنْكَسِرينَ، وَيا مَأوَى الْمُنْقَطِعينَ، وَيا ناصِرَ

فقيران و اى جبران كننده دل شكستگان و اى جاى ده دور از وطنان و اى ياور آنان كه

ادامه نوشته

امام زمان (عج) در كلمات و دعاهاي امام سجاد (ع)


1. زمان خالى از حجت نيست

---------------------------------
امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «لاتَخْلُو الاَرْضُ الى اَنْ تَقُومَ السّاعَةُ مِنْ حُجَّة وَ لَوْلا ذلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللهُ؛[5] زمين تا روز قيامت خالى از حجت نيست، و اگر حجت الهى نبود، خدا پرستيده نمى شد.»
 اين حديث به خوبى نشان مى دهد كه در اين زمان نيز حجت الهى وجود دارد. منتهى اين امام بايد معصوم باشد و معرفى شده ازطرف خدا و امامان قبلي، چنان كه آن حضرت فرمود: «الامامُ لايكونُ الّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَت العِصْمَةُ فى ظاهِرِ الخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِها وَ كذلِكَ لايَكُونُ الاّ مَنْصُوصاً؛[1] جز معصوم احدى شايسته امامت نيست و چون عصمت يك نشان ظاهرى در خلقت نيست( كه همگان) بشناسند، بايد امام از طرف خدا (تعيين) و اعلام شود.» 
 و در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور يزيد بن معاويه فرمود: «رسول خدا، و وصى او على ـ عليه السلام ـ ، سيد الشهداء (حمزه)، جعفر طيار، دو سبط اين امت و مهدى [اين امت] از ماست.»[2] 

2. راز غيبت و پنهان بودن ولادت

-----------------------------------
 حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «القائِمُ مِنّا يَخفى عَلى النّاسِ وِلادَتُهُ حتّى يَقُولُوا: لَمْ يُولَدْ بَعْدُ، لِيَخْرُجَ حينَ يَخْرُجُ وَ لَيْسَ لِاحد فى عُنُقِهِ بَيْعَةً؛[3] قائم ما، ولادتش از مردم مخفى مىشود تا جايى كه مى گويند: هنوز متولد نشده است. تا هنگامى كه ظهور مى كند بيعت كسى در گردن او نباشد.» 
 همچنين درباره مخفي بودن مكان آن حضرت فرمود: «لا يَطَّلِعُ عَلي مَوْضِعِهِ اَحَدٌ مِنْ وَلِيٍّ وَلاغَيْرِهِ اِلّا الَّذي يَلي اَمْرَهُ؛[4] هيچ كس از دوست و غير دوست از اقامتگاه او مطّلع نمي شود، به جز كسي كه متصدّي خدمتگزاري اوست.»

ادامه نوشته

امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام

 

 پرسش:در بعضي از مناطق ايران، امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ وجود دارند آن فرزندان حضرت، چگونه ايران آمده اند در حاليكه امكان نداشته است؟

پاسخ :
مقدمتاً بايد اين نكته را متذكر شد كه: ما هم قبول داريم كه امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ، كه بعضاً با چند واسطه نسب آنان به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي رسد، در مناطق مختلف ايران مدفون مي باشند.
اما درباره امكان حضور فرزندان آن حضرت: اولاً با توجه به اينكه فتح ايران در زمان خليفه دوم و سوم صورت گرفته بنابراين امكان مهاجرت علويان پس از فتح ايران فراهم شده است. ثانياً: با توجه به زمينه هاي بوجود آمده و فشاري كه از سوي خلفاي اموي و عباسي به علويان و سادات انجام مي گرفت، سير مهاجرت و پناهندگي به ايران سرعت يافت. مؤلف «عمدة الطالب» كه فرزندانِ ائمه و اعقاب آنها و مختصري از زندگي ايشان را نقل كرده،‌ اعقاب و فرزندان زيادي از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و ساير ائمه ذكر مي كند كه به بلاد مختلف از جمله ايران سفر كرده اند. به عنوان نمونه در ذكر اعقاب الحسين«حسين اصغر» از فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي نويسد:«فرزندان زيادي از حسين اصغر بن علي حسين ـ عليه السّلام ـ در حجاز و شام و بلاد عجم(ايران) و مغرب مي باشند»[1]

ادامه نوشته

دخالت امام زين‌العابدين ـ عليه‌السّلام ـ در سياست

دوران امام سجاد دوران پرفراز و نشيبي بود و حضرت بخاطر حساسيت‌ها و شرائط خاص زمان بصورت مستقيم در شورش‌ها و قيام‌ها شركت نجستند ولي بعضي از آنها را تلويحاً و غير مستقيم تأييد كردند و در عين حال كه با حكومت غاصبانه اموي مخالف بودند امّا آنجا كه كيان اسلام در خطر بود. از راهنمائي آنها دريغ نمي‌ورزيدند خصوصاً طرح اقتصادي و ضرب سكّه را در زمان عبدالملك در مقابل حكومت روم را مي‌شود نام برد.

جواب تفصيلي:
موضوع امام سجاد ـ عليه‌السّلام ـ را در دوران 34 ساله امامتشان در امور سياسي را از دو ناحيه مي‌شود مورد بررسي قرار داد.
1. موضع آن حضرت پس از واقعه عاشورا تا بازگشت از سفر كربلا.
در اين دوران موضع حضرت با يزيد و اطرافيان او، حماسي، شجاعانه بود در اين دوره كوتاه ايشان تقيّه را به مصلحت اسلام ندانستند و با در دست گرفتن جان خويش از آن جو و خفقان، سكوت را شكست و چون پتكي آهنين بر سر ستمگران فرود آمد،‌ در اين برهه امام پيام‌آوري بود كه سكوتش، مرگ پيام عاشورا و فراموشي حماسة كربلا را به دنبال داشت و حضرت هرگز بدين سكوت تن نداد.[1]
2. موضع آن حضرت پس از بازگشت از سفر كربلا به مدينه
در اين برهه از زمان روش مبارزاتي امام فرق كرد، حضرت در حالي به مدينه بازگشت كه مردم شهر به خاطر مشغول شدن به امور دنيايي و عيش و نوش و غوطه‌ور شدن در انحرافات اخلاقي و فساد اجتماعي، به اهل‌بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ گرايش ضعيفي داشتند.
در اين شرايط با توجّه به اختناق شديدي كه در اثر فاجعه كربلا ايجاد شده بود، زمينه براي فعّاليت آشكار امام ـ عليه‌السّلام ـ از بين رفته بود و در نتيجه، كسي جرأت برقراري ارتباط با حضرت، به عنوان بازماندة اهل‌بيت را نداشت، بنابراين امام ـ عليه‌السّلام ـ چاره‌اي جز تغيير روش نديد، از اين رو در بقيّة دوره حكومت يزيد، امام ـ عليه‌السّلام ـ از مردم كناره‌ گرفت و حتي بنابر بعضي‌ نقل‌ها، در خارج از شهر مدينه، زير خيمه و چادر زندگي كرد.[2]
در اين برهه از دوران امام سجاد ـ عليه‌السّلام ـ قيام‌ها و شورش‌هايي عليه امويان بوجود آمد كه از جمله آنها واقعه حرّه و اقم 63 ه‍ ق، قيام توّابين 61ـ65 ه‍ ق، قيام مختار 66ـ67، شورش عبدالله بن زبير 61ـ73 ه‍ ق و... مي‌توان نام برد كه هر كدام از اينها داراي نقاط مثبت و منفي بود كه حضرت بخاطر آن نقاط منفي و شرائط خاص حضرت و شيعيان، از شركت و حمايت مستقيم از آنها خودداري كردند، و لكن امام ـ عليه‌السّلام ـ تلويحاً بعضي از آن قيام‌ها را تأييد كردند.
«قيام مردم، مدينه واقعه حره» 63 ه‍ ق. اين قيام نقاط مثبتي در برداشت كه برخي از آنها عبارتند از:
1. قيام ضداموي بود و انگيزه در آن ساقط كردن خليفه‌اي فاسد، ستمگر و بي‌لياقت مانند يزيد بود.
2. مرداني عابد و زاهد رهبري حركت را عهده‌دار بودند.
امّا اين قيام داراي نقاط منفي‌اي بود كه به دليل آن‌ها امام ـ عليه‌السّلام ـ از شركت در قيام امتناع ورزيد. كه برخي از آنها عبارتند از:
1. حركت مزبور از ماهيت اصيل شيعي برخوردار نبود و عبدالله زبير در اين شورش نقش اساسي، و نفوذ زيادي ميان صفوف شورشيان داشت.[3]

ادامه نوشته

پاسخ به سوالات امام سجاد4

 
نقش امام سجّاد ـ عليه السّلام ـ در حماسة عاشورا و حفظ آثار آن چه بود؟

پاسخ : امام حسين ـ عليه السّلام ـ بر اساس وظيفة الهي خويش و با هدف احياي اسلام و جلوگيري از انحراف در دين و براي زنده نمودن سنت نبوي و روشن نمودن اين قضيه كه اسلام راستين غير از آن اسلامي است كه بني اميه در جامعه مطرح كرده اند قيام نموده و براي هميشه تاريخ روشن كرد كه مكاتب و مذاهب خارج از مسير اهل‎ بيت باطل است. آن حضرت با قرباني كردن خود و بهترين يارانش در اين راه، هدف خود را به آيندگان درس داد. و نشان داد كه فرزند رسول خدا و معيار حق و اسلام و قرآن است و بني اميه و ساير خلفا همه از مسير حق خارج هستند در حقيقت هدف امام پاسداري از امامت بود كه امام سجاد ـ عليه السّلام ـ با مواضع خاص كه با توجه به شرايط خاص زمان خود اين هدف امام را محافظت نمود و استمرار مسير هدايت را با امامت استوار نمود و تمام اهداف قيام امام حسين را در دورة اسارت و پس از آن تبيين نمود. براي رهايي از ذلت و بردگي و بازيابي عزّت و آزادگي و فراهم ساختن زمينة يك انقلاب ريشه‌دار و بنيادي در سطح گسترده بر ضدّ بيداد و اختناق، راهي جز آگاهي و بيدار سازي مردم نيست. امام حسين ـ عليه السّلام ـ براي رسيدن به هدف مهم به امر خداوند قيام نمود. اين حماسة تاريخي دو مرحله داشت: 1. مرحله اول روز عاشورا، 2. مرحلة دوم: بعد از عاشورا... 1. مرحلة اول: در روز عاشورا امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مبتلا به بيماري سختي بود، با اين وجود وقتي نداي «هل من ناصر» امام حسين(ع) را شنيد با آنكه از شدّت ضعف و ناتواني قدرت برداشتن شمشير را نداشت، راه ميدان را در پيش گرفت، امّ‌كلثوم خواست مانع شود امام سجاد(ع) فرمود:«اي عمه دست از من بردار و بگذار تا پيش روي پسر پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جهاد كنم» حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ به خواهرش فرمود: «باز دار او را تا كشته نگردد و زمين از نسل آل محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ خالي نماند» بدين ترتيب امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ به عنوان يك مجاهد ـ با وجود بيماري شديد‌ ـ در جهاد شركت جست و به عنوان مطيع مطلق ولايت به سوي خيمه بازگشت تا به گونه‌اي ديگر براي ادامة جهاد وارد عرصه پيكار شود.[1] 2. مرحلة دوم: اين مرحله از عصر عاشورا آغاز گرديد و پرچم خونين عاشورا به دست امام سجاد ـ عليه السّلام ـ برافراشته شد. امام ـ عليه السّلام ـ مبارزات خود را در ابعاد گسترده‌اي آغاز نمود و از هر فرصتي در اين راستا استفاده كرد كه مهم‌ترين آنها را مي‌توان در چند بخش زير خلاصه كرد:

ادامه نوشته

پرسش وپاسخ درمورد امام سجاد(ع)3

  دوران امامت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و ياران معروف آن حضرت را به اختصار معرفي نمائيد؟
پاسخ :
امام علي بن الحسين ـ علي السّلام ـ بنابر قول مشهور در نيمه جمادي الاخر سال 38[1] متولد شده است[2]. كنيه مشهورش ابوالحسن[3] و لقب مشهورش زين العابدين و سجاد[4] است.
دورنماي كلي عصر امامت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ : امامت امام سجاد از عصر روز عاشوراي سال 61 هجري آغاز شده و تا زمان شهادت ايشان در سال 95 هجري به مدت 34 سال ادامه داشت. ايشان در دوران امامتشان با 5 خليفه هم دوره بوده اند: (يزيد،عبدالله بن زبير،ن مروان،م عبدالملك بن مروان، و وليد بن عبدالملك) دورنماي كلي عصر امامت آن بزرگوار را مي توان به 3 مرحله تقسيم كرد: الف) دروان اسارت . ب) دوره قيام ها و شورش ها. ج) دوران ثبات و سازندگي5.
الف) دورة اسارت : با توجه به تبليغات بسيار گسترده كه حكومت اموي از زمان معاويه به بعد برضد خاندان پيامبر (به ويژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بي شك اگر بازماندگان امام حسين ـ عليه السّلام ـ به افشاگري و بيدار سازي نمي پرداختند، مزدوران قدرتهاي وقت، قيام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاريخ لوث مي كردند و چهرة آن را وارونه نشان مي دادند؛ لذا امام سجاد ـ عليه السّلام ـ همچنين حضرت زينب از فرصت طلايي حضور در اجتماع مردم كوفه و دمشق استفاده كرده و نداي حقانيت و فضايل اهل بيت را در آن سرزمين خفته سردادند. به قول شهيد مطهري: «بزرگترين اشتباهي كه دستگاه اموي كرد، مسئله اسير گرفتن اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و سير دادن آنها به كوفه و بعد به شام بود ... به دست خودشان كاري كردند كه براي اهل بيت پيغمبر فرصت ايجاد كردند و آنها اين تاريخ را در دنيا مسجّل نمودند»6.

ادامه نوشته

پرسش وپاسخ درمورد امام سجاد(ع)2

امام سجاد(علیه السلام) چگونه بر پيكر پاك امام حسين(علیه السلام) نماز خواندند؟ آيا در روز سيزدهم محرم به كربلا آمدند؟


پاسخ :
در روز سيزدهم محرّم، امام زين‎العابدين(ع) براي دفن پدر بزرگوارش به كربلا آمد زيرا امر غسل و كفن و دفن امام را جز امام عهده‎دار نمي‎شود، شاهد بر اين مطلب، مناظره‎ي امام رضا‌(ع) با علي بن ابي‎حمزه بطائني است.حضرت به او فرمود: بگو ببينم حسين بن علي امام بود؟ گفت: آري. فرمود: چه كسي امور او را بعد از شهادت به عهده داشت؟ گفت: حضرت سجاد(ع) فرمود: او در آن هنگام كجا بود؟ گفت: در زندان ابن زياد بود؛ اما بدون اين كه آنان بفهمند از آن جا خارج شد و امور دفن پدرش را انجام داد و به زندان بازگشت. امام رضا فرمود: آن كه علي بن الحسين(ع) را قدرت بخشيد كه به كربلا آيد و امور پدرش را انجام دهد و باز گردد، امام اين زمان را هم قدرت مي‎دهد كه به بغداد رفته و امور دفن پدرش موسي بن جعفر(ع) را انجام دهد، و حال آن كه در حبس و اسارت هم نيست.[1]
امام سجاد(ع) وقتي به كربلا رسيد طايفه‎ي بني‎اسد را نزد كشتگان، متحيّر مشاهده نمود كه به لحاظ بي‎سر بودن پيكرها نمي‎دانستند چه كنند، حضرت سجاد(ع) شهداء را به اسم شناساند، صداي گريه و فرياد بلند شد و زنان بني‎اسد موها را پريشان نمودند و بر صورت سيلي زدند؛ سپس امام زين‎العابدين(ع) به سوي پيكر پدر مظلومش رفت و بعد از آن كه او را در آغوش كشيد و به صداي بلند گريه كرد، بدن را به نزديك قبر برد، و مقداري خاك برداشت كه ناگاه قبري آماده مشاهده كرد، دست در زير پيكر گذاشت و فرمود:
بسم الله و في سبيل الله و علي ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله ولا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.
آن‎گاه بدن مبارك پدر را به تنهايي وارد قبر نمود و كسي از بني اسد در تدفين امام شهيد، با ايشان شركت نكرد. امام به ايشان فرمود: آيا كسي هست كه ياريم كند؟!
چون پيكر را در قبر نهاد، لب‎هاي شريفش را بر آن رگ‎هاي بريده نهاد و فرمود:
طوبي لارض تضمّنت جسدك الطاهر، فان الدنيا بعدك مظلمة والآخرة بنورك مشرقة، اما الليل فمسهّد و الحزن سرمد او يختار الله لاهل بيتك دارك التي أنت بها مقيم و عليك مني السلام يابن رسول الله و رحمة الله و بركاته.
يعني، خوشا آن زميني كه جسد مطهّرت را در بر گيرد، دنيا بعد از تو تاريك و آخرت به سبب نور تو روشن گشت، از شب بگويم كه ديگر خواب به چشمانم راه نيابد، يا از حزنم كه ديگر پاياني ندارد؟ تا آن هنگام كه خاندان تو در آن جا كه اقامت گزيده‎اي، وارد شوند، از من بر تو درود اي فرزند رسول خدا و رحمت و بركات خداوند بر تو باد. آن‎گاه بر قبر حضرتش نوشت:
هذا قبر حسين بن علي بن ابي طالب الذي قتلوه عطشاناً غريباً.
يعني، اين قبر حسين، فرزند علي بن ابي‎طالب است كه تشنه و غريب او را كشتند. سپس به سوي عمويش عباس رفت و او را در آن حالت مشاهده نمود، پس خم شد و رگ‎هاي بريده‎ي گردن عمو را بوسيد و فرمود:
علي الدنيا بعدك العفا يا قمر بني‎هاشم و عليك مني‎السلام من شهيد محتسب و رحمة الله و بركاته.
3509 يعني، پس از تو اي ماه بني‎هاشم، خاك بر سر دنيا، از من بر تو اي شهيد با اخلاص سلام باد و رحمت و بركات الهي شامل حالت باد. و قبري براي حضرت حفر نمود و او را نيز چون پدرش تنها وارد قبر ساخت و فرمود:
يا بني‎اسد ان معي من يعينني.
با من ياوراني هستند. پس بني اسد را دستور فرمود، تا دو حفره حفر نمايند. در يكي بني هاشم را نهند و در ديگري اصحاب را بگذارند اما حرّ را خانواده او پس از شهادت وي از ميدان جنگ خارج ساختند و در مرقد كنوني او دفن نمودند.[2]
پی نوشتها:
[1]. مقتل الحسين(ع)، عبدالرزاق، مقرّم، ص 319، بيروت، دارالكتاب الاسلامي، 1399 ق.
- نفس المهموم، شيخ عباس قمي، ص 389 قم، مكتبة بصيرتي، 1405 ق.
- بحارالانوار، ج 48، 1403 ق، ص 270، روايت 9.
[2]. عبد الرزاق المقرم، همان مأخذ، ص 320.
منبع: نهضت عاشورا (تحريف‌ها و شبهه‌ها)، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ي علميه (1381)


آشنایی با امام سجاد(ع)

  • نام
  • علي
  • مدت امامت
  • 35سال
  • لقب
  • زين العابدين
  • مدت عمر
  • 57 سال
  • کنيه
  • ابومحمد
  • تاريخ شهادت
  • 25ماه محرم سنه 95هجري
  • نام پدر
  • حسين
  • علت شهادت
  • زهر وليد
  • نام مادر
  • شهربانوبنت يزدگرد
  • نام قاتل
  • هشام بن عبدالملک
  • تاريخ ولادت
  • 5شعبان يا15جمادي الاول    سنه 38هجري
  • محل دفن
  • بقيع
  • محل ولادت
  • مدينه طيبه
  • شماره فرزندان
  • 11پسرو4 دختر

پرتوی از مبارزات امام سجاد

http://www.askquran.ir/gallery/images/66906/2____________________-________________________________-2.jpg

تقدیر خداوند بار دیگر آفرینشی شگفت را رقم زد و دل انگیزترین جلوه های صفات الهی را در جمال دل آرای شخصیتی بزرگ از تبارعلی(ع) آفرید. معراج عرفان و شور و عشق او آنچنان شکوهمند وپر رمز و راز بود که زیباترین روح پرستنده، «زین العابدین »لقب یافت و دلدادگی اش به جمال ربوبی در حال سجده موجب شد که او را «سجاد آل محمد(ص)» نام نهند. زمانی که در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری دیده به جهان گشود. (1) پدرش امام حسین(ع)نام زیبای علی را برای او برگزید تا اینکه یاد و نام علی(ع)در خاطره ها زنده بماند و زندگی و محفل انس پدر را رونق فزاینده تر بخشد.

زندگی آن حضرت همراه با حوادث بسیار حساس و مهمی بود; بویژه دوره سی و پنج ساله امامتش که خود نمونه ای متعالی از مبارزات حضرت است. صفات ممتاز و گستره جودی اش در افقی فراتر ازمبارزات و مجاهدتهای اوست. و هیچ بلندنگر تیزپروازی بر ستیغ و بلندای عظمت و بزرگواری او نمی تواند دست یابد; اما تامل ودقت در رفتارها، سخنان و موضع گیریهای او می تواند روزنه ای به حیات معقول و نورانی اش بگشاید و این نوشتار سعی دارد پرتوی کم سواز مبارزات آن امام همام را در چهار زمینه یادآور شود.

الف- حضور در نهضت کربلا

همراهی آن حضرت در واقعه کربلا را می توان اولین تجلی چشمگیر درصحنه مبارزات به شمار آورد. زمانی که قیام خونین ابی عبد الله الحسین(ع) تحقق یافت، جز دوستان خدا و دلهای مطمئنی کسی دیگریارای همراهی حضرت را نداشت. نمی رسید و آن حضرت بی اعتنا به قدرتها و مظاهر طاغوت جلوه های شگفت از حماسه و ایثار را فرادیدانسانها قرار داد، هنگامی که در روز عاشورا امام حسین(ع)انسانها را به یاری طبید، امام زین العابدین(ع) با اینکه تنی تب دار و شرایطی سخت و جانفرسا داشت، به یاری پدر شتافت و درپاسخ عمه اش «ام کلثوم » که تصمیم داشت او را باز گرداند، فرمود: «ذرینی اقاتل بین یدی ابن رسول الله(ص)»; رهایم کن وبگذار که در دفاع از فرزند رسول خدا مبارزه کنم. (2)


ادامه نوشته

معجزات سید الساجدین علیه السلام

امام سجاد

مروی است که حجاج بن یوسف، وقتی امام زین العابدین(علیه السلام) را در بغداد حبس کرده بود، مردی دیگر نیز در زندان بود. شبی آن مرد به یاد فرزندان خود بسیار گریست. حضرت از نور باطن دانست که گریه او از چیست. چون از نماز فارغ شدند و از شب، نیمه بگذشت امام زین العابدین(علیه السلام) بدو فرمود: می خواهی که به خانه خود روی و عیال و فرزندان خود را ببینی؟

آن مرد را بعد از استماع این سخن، گریه غالب شده، جواب نتوانست داد. آن حضرت فرمود: دست به من ده و چشم بر هم نه. آن مرد دست به دست آن حضرت داد و چشم بر هم نهاد. بعد از لمحه ای، حضرت فرمود: چشم بگشا. چون چشم بگشود، خود را در خانه خود دید. حضرت فرمود: برو عیال و فرزندان خود را ببین و عهد، تازه کن و احوال طفلان خود معلوم کرده، بیا.

آن مرد به خانه رفته و فرزندان و اهلبیت خود را بدید و ایشان احوال امام سجاد(علیه السلام) را پرسیدند. چون احوال آن حضرت را بیان نمود، به گریه و زاری افتادند و می گریستند. چون گریه و زاری ایشان را بدید، بیرون آمد و به خدمت حضرت سجاد(علیه السلام) رسید.

آن حضرت، دستش بگرفت و فرمود: چشم بگشا. چون چشم خود گشود، خود را در بغداد، در اندرون زندان دید.

مروی است که در آن ایام امام سجاد(علیه السلام) هجده ساله بود و در دوازده سالگی، علمای زمان را درس می داد و آداب شریعت، تعلیم می فرمود.


ادامه نوشته